جدول جو
جدول جو

معنی گربه بید - جستجوی لغت در جدول جو

گربه بید
یکی از گونه های بید است که بنام بید مشک نامیده میشود: سر برآورد از کمینگه گربه بید از بهر صید چون همی بینی که پای بط بر آمد از چنار. (ابن یمین)
فرهنگ لغت هوشیار
گربه بید
بیدمشک، درختی است از گونه بید، با شکوفه های معطر که عرق آن نشاط آور است، سالج، مشک بید
تصویری از گربه بید
تصویر گربه بید
فرهنگ فارسی معین
گربه بید
بیدمشک، درختی شبیه درخت بید با پوست صاف و برجستگی های تیز در زیر آن، از شکوفه های معطر آن که همین بیدمشک نام دارد عرقی بنام شربت عرق بیدمشک تهیه میشود که ملیّن و مقوی قلب و معده است، مشک بید، پله، بهرامج، گربکو، بیدموش، بهرامه
تصویری از گربه بید
تصویر گربه بید
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرمه بیز
تصویر گرمه بیز
غربال سوراخ تنگ آردبیز منخل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره بند
تصویر گره بند
آنکه گره ببندد، تکمه، برای مثال نقاب گل کشید و زلف سنبل / گره بند قبای غنچه وا کرد (حافظ - ۲۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
آنکه گره ایجاد کند، آنکه مشکلی در امری پدید آرد مقابل گره گشا، تکمه دگمه گره: نقاب گل کشید و زلف سنبل گره بند قبال غنچه وا کرد. (حافظ)، کمر بند شلوار
فرهنگ لغت هوشیار